دلایل امامتمتکلمان امامیه برای اثبات امامت علی بن ابی طالب علیهالسّلام و فرزندان معصوم او علیهالسّلام به دو دسته دلیل تمسک جستهاند که این دلایل را دلایل امامت مینامند. ۱ - دلایلی عقلی۱.۱ - قاعده لطفهمان سان که بنابر قاعده لطف ، ارسال پیامبران بر خدا واجب است، نصب امام نیز واجب است. «امام» کسی است که از دین الهی آگاهی کامل و بی نقص دارد و در این آگاهی، از شک و گمان پیروی نمیکند و به اشتباه و خطا نمیافتد. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم تعالیم اسلام را برای هدایت بشر به میان مردم آورد؛ اما در مدت زندگانی آن پیامبر بزرگ آسمانی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مجال نبود تا مردم همه احکام و معارف الهی را بیاموزند. بدین روی، لازم نمود کسانی که از معارف وحیانی و غیبی نصیب میبرند، پس از او میان مردم باشند و مردم را دستگیری کنند و راه هدایت را استمرار بخشند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نیز این کسان را برای روزگار پس از خویش معرفی فرمود. متکلمان امامیه، این استدلال را بر قاعده لطف بنا کردهاند؛ بدین معنا که لطف الهی اقتضا دارد راه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ادامه یابد و امامان معصوم علیهالسّلام بر مسند هدایت و امامت جلوس کنند. [۱]
مجموعه آثار شهید مطهری، ج۴، ص۸۷۱.
[۳]
کلم الطیب، ص۳۲۹.
۱.۲ - عصمتاز نظرگاه امامیه، امام حافظ و نگاهبان شریعت و مرجع مردم برای راه یافتن به اسلام است. بدین روی، همان سان که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم باید از نیروی عصمت نصیب برد، امام نیز باید معصوم باشد. اگر امامت، مکمل نبوت است، امام باید همان وظایف پیامبر را برعهده گیرد و بدین سان، دلایلی که بر وجود عصمت در پیامبر پای میفشارند، به عصمت امام نیز نظر دارند. چه بسا کسی بگوید: لازم نیست امام، معصوم باشد؛ زیرا اگر به اشتباه افتد، کسان دیگر یاریاش میکنند و از اشتباه آگاهش میسازند. این نظر، نادرست است؛ زیرا کلام به کسان دیگر نقل مییابد و آنان نیز کسانی میخواهند تا آگاهشان سازند و این دور همچنان پیش میرود مگر به کسی برسد که از خطا و اشتباه مصون و معصوم است. وانگهی، اگر خطا و اشتباه بر امام روا باشد، مردم باید او را راه نمایند؛ حال آنکه وظیفه مردم پیروی از او است نه راهنمایی. از آن رو که عصمت، حالتی باطنی است و جز خدا و رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کسی از آن آگاه نیست، بازشناختن شخص معصوم از طاقت بشر بیرون است. پس تنها خدا را توان آن هست که معصوم را به مردم نشان دهد و رسالت خویش را بدو بسپارد. مردم را توانایی و شایستگی این امر خطیر نیست. [۸]
کشف المراد، ص۳۹۰.
[۹]
راهبرد اهل سنت به مسالة امامت، ص۱۸۵.
[۱۰]
مجموعه آثار، ج۴، ص۸۶۴.
۱.۳ - افضلیتامام باید از همه فضیلتهای انسانی بیش از مردم نصیب برده و از رذائل اخلاقی پیراسته باشد. او باید به نیازمندیهای امت از همه کس داناتر باشد و برای برآوردن آنها، تواناتر. این ویژگی را « افضلیت امام » میخوانند. امام را شایسته نیست که با دیگران برابر یا از آنان فروتر باشد؛ زیرا برابری، ترجیح بلامرجح و باطل است. تقدم فروتر بر فراتر، از نظر عقل قبیح است و قرآن آن را نکوهیده است. [۱۴]
الفوائد البهیه فی شرح عقائد الامامیة، ج۲، ص۷۴.
[۱۵]
انیس الموحدین، ص۱۱۵.
۱.۴ - تنصیصاز آنجا که امامت، لطف خداوند است، باید تحقق یابد و چون این لطف الهی بدون عصمت ممکن نیست، امام باید معصوم باشد و از همین روی نیز باید منصوص باشد. چنان که گذشت، مردم را توان بازشناختن عصمت نیست و همان سان که بازشناختن شخص شایسته برای نبوت، در توان مردم نیست، بازشناختن امام نیز تنها بر عهده خداوند است. تفاوت تعیین پیامبر و امام در این است که پیامبر میباید برای اثبات مدعای خویش معجزه از خویش بروز دهد؛ زیرا پای انسانی دیگر، که معصوم باشد و پیامبر را به مردم نشان دهد، در میان نیست. اما امام از راه انسانی معصوم- یعنی پیامبر- به مردم معرفی میشود. بدین سان، امامت از نظرگاه امامیه، مقامی است که تنها از راه نص پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به شخص امام میرسد و راه انتخاب مردم در این عرصه بسته است. [۱۷]
مجموعه آثار، ج۴، ص۸۷۵.
[۱۸]
الفوائد البهیة، ج۲، ص۷۶.
۲ - دلائل نقلی۲.۱ - دلائل قرآنیآیه انذار ؛ آیه تطهیر ؛ آیه خیرالبریه ؛ آیه مودت ؛ آیه مباهله . [۱۹]
کلم الطیب، ص۴۷۱.
[۲۰]
پیام قرآن، ج۹، ص۳۹۳- ۱۷۶.
۲.۲ - دلائل رواییحدیث یوم الدار ؛ حدیث ثقلین ؛ حدیث سفینه ؛ حدیث منزلت . [۲۱]
اسرار الامامه، ص۲۵۰.
[۲۲]
پیام قرآن، ج۹، ص۱۰۵- ۶.
۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگ شیعه، برگرفته از مقاله «دلایل امامت»، ج۱، ص۲۴۲. |